تو ای زیبا ترین شعر رهایی
توای گلبرگ سرخ آشنایی
میان کوچه های تار قلبم
به دنبال تو می گردم
کجایی ؟؟؟
عشق یعنی
...
عشق یعنی از خود بی خود شدن
...
به بلور احساس تلنگر زدن
آتش از درون زبانه کشیدن
خزان را بهار دیدن
در پس غرور ظاهری قلب را به پاکی آفتاب آراستن
زیبایی ها و لطافت ها را با احساس در واژه گنجاندن
عشق یعنی گوهر را در صدف تنهایی نهان کردن
عشق یعنی آغازی شیرین و آتش جاودان با هر چه بوی تعلق دارد
عشق یعنی سوختن و ذوب شدن در بوته ی عشق
عشق یعنی لرزش همه ی وجود در برابر معشوق
یعنی زیبا دیدن زیبا شنیدن زیبا گفتن
یعنی در حریر نرم و لطیف راه رفتن
خواب های مینایی دیدن
عشق یعنی در آبی آسمان غرق شدن و آبی شدن
عشق یعنی تازگی یعنی بهار
...
منتظر باش اما معطل نشو تحمل کن اما توقف نکن قاطع باش اما لجباز نباش صریح باش اما گستاخ نباش
بگو آره اما نگو حتما بگو نه ولی نگو ابدا این یعنی همه چی باش و هیچی نباش
توی آسمون دنیا هر کسی ستاره داره
چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره
عشق مثله یه قله کوه بلند می مونه که هر کسی که یک قلب پاک و یک دنیا صداقت داشته باشه می تونه فاتحش باشه
میگن شمشیر تیز همه چیز رو دوتا میکنه. بنازم شمشیر عشق رو که 2 تا رو یکی میکنه
!!
گر چه ای دوست غرور دلت احساس مرا درک نکرد, آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکرد
نظرات شما عزیزان:
|